کاروان

باز هم : ( خاطره )

 

حسین دایی ............................................

حدود یکسالی هست دچار آلزایمر شده و کسی را درست به جا نمی آورد . عید امسال که رفتیم دیدارش ، سعی می کرد با خنده ای بر لبهایش ما را خوشحال کند . مجبورش کردیم دراز بکشد و معذب نباشد . نمیدانست ما چه کسی هستیم فقط می فهمید مهمان اوییم ! سلامتی همه بیماران را از صمیم دل طلب کنیم ..........................................................

+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٢:٢۸ ‎ق.ظ ; ۱۳٩۱/٤/٢٤

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir